جدول جو
جدول جو

معنی گرفتار ماندن - جستجوی لغت در جدول جو

گرفتار ماندن
(زَ لَ / لِ بَ تَ)
اسیر شدن. اسیر گشتن. مقید شدن. گرفتار گردیدن:
کس با تو عدو محاربت نتواند
زیرا که گرفتار کمندت ماند.
سعدی (رباعیات)
لغت نامه دهخدا
گرفتار ماندن
مبتلی شدن دچار شدن، در بند شدن مقید گشتن، اسیر شدن برده گشتن: و هیچکس از آن عرب خلاص نیافتند الا همه یا کشته یا گرفتار شدند، صید شدن شکارشدن، عاشق شدن دلباخته گردیدن: نگهبانان بترسیدند ازآن کار کزان صورت شود شیرین گرفتار. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار